نوشته‌های شخصیِ قدیمی ام را نگاه میکنم . میرسم به یک یادداشت در چهارم تیر ماه ۹۷ ، که بعد از مشاهده‌ی دقایق آخرِ بازی پاناما _انگلیس در جام‌جهانی نوشته‌ام . معمولا اگر وقت و حوصله داشته باشم ، دقایق آخر مسابقات را نگاه میکنم . دیدن چهره‌ی شادِ برندگان همیشه برایم لذت‌بخش است . یادداشت از این قرار بود : " کاش من اون پانامایی بودم که بعد از ۶ تا گل خورده از انگلیس ، از زدن یه دونه گل اش انقققدر خوشحااال میشه و شادی میکنه که گزارش‌ گر میگه انگار قهرمان جهان شدن !! کاشکی من یک پانامایی بودم .! " نوشته‌ را میخوانم و یک لبخند تلخ میزنم . تلخی اش به خاطر به یادآوردن همه‌ی لحظاتی است که به دلیل افتادن در تله‌ی کمال‌طلبیِ منفی ، هیچگاه از داشته‌هایم لذت کافی را نبردم ، چون همیشه بالاخره یک کم و کسری ای این وسط پیدا میشود . اما لبخند زدم چون ، تا حد قابل قبولی از این تله در آمده ام . این چند وقته ، شاید مثل پانامایی‌ها از زدن یک گل ، آنهم با وجود شش گلِ خورده ! ، قدر ِ قهرمان ِجهان شدن شادی نکرده باشم ، اما بعد از هر گُلی که در زندگی ام زده‌ام با اشک شوق یک دور ، دورِ افتخار زده ام .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلودی 98 cafe cinema کافه سینما آنتی اسکالانت نسیم باران سعید عزت اللهی سرتوو آژانس مسافرتی آسمان آبی پنجره نسیم هاستینگ خوب